×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم
× شعر و مطلبهای عاشقانه
×

آدرس وبلاگ من

jakvar.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/jakvar

قسمت اول داستان کبوتر و شاهین

قسمت اول

پنجشنبه 14 مهر 1390 01:16 ق.ظ

نویسنده : HOSIN JAKVAR اشرفی
ارسال شده در: داستان عشق کبوتر وشاهین...فیلمی در ذهن شما توام با عشق ،
با سلام این داستان کاملا واقعی است. از کسانی که این داستان را میخوانن تقاضا دارم خوب فکر کنن و عبرت بگیراند نویسنده حسین اشرفی ...................به نام خدا...داستان عشق شاهین و کبوتر  ....بشنو از نی چون حکایت می کند.... از جداییها شکایت می کند روزی از روزها دردشتی وسیع شاهینی با خانواده خود زندگی میکرد شاهین کوچولو داستان ما یه دوست داشت که میگمگ صداش میکرد شاهین بیشتر وقتشو صرف گشتن توی دشت میکرد و همیشه با میگمیگ دنبال گشتو گذار بود یه روز میگمیگ امد دم خونه ای شاهین داد زد شاهین میآی بریم تو دشت بچرخیم یه کم صفا بکنیم شاهینم به سرو وضع خودش رسیدو گفت بریم خلاصه رفتن به دشت رو آسمون میچرخیدان سر بسر حیونای دشت می ذاشتن ومیخندیدن تا که یه دفعه چشم شاهین به دو تا کبوتر افتاد که داشتن از کنار شاهین میگمیگ رد میشدن میگمیگ با اصطراب گفت شاهین اون کبوتر سفیده خوبها بریم دنبالشون شاهین گفت نه بابا به درد ما نمی خورن خلاصه کمی با هم بحث کردن بد برگشتن به سمت خونه تو راه میگمیگ همش از کبوتر سفید که دیده بودن حرف میزد مگفت شاهین درست کبوتره کوچلو مچلو بود اما خیلی بهت میومد و خیلی چیزای دیگه که هی تو موخ شاهین میرفت تا رسیدن خونه از هم خداحافظی کردن شاهین زنگ خونشونو زد مادرش در وا کرد رفت تو شام با خانواده خورد دیگه وقت خواب بود رفت تو اتاقش رفت زیر لحاف خواست بخوابه که دلش لرزید قیافه ای کبوتری که بعدزوری دیده بودو جاوی چشماش دید از خود بیخود شد هی تصویر مظلوم کبوتر سفیدو جلوی چشماش میدید خلاصه هی بیشترو بیشتر به فکر می رفت شاهین نتونست اون شب پلک رو پلک بزار چون عاشق شده بود تا صبح بیدار بود و فقط تو فکر کبوتر سفید بود انگار یه چیزی تو دشت گم کرده بود دوست داشت زودتر صبح بشه تا بره دنبال گمشدی خودش از همین جا عشق شاهین داستان ما شروع شد............قسمت دوم هفته ای دیگه.......منتظر باشید نویسنده وکارگردان حسین اشرفی  دوبله و پخش وبلاگ تنها ....اخطار هر گونه کپی ورداری از این داستان آزاد است در صورتی که با نام نویسندی واقعی این اثر یعنی حسین اشرفی کپی شود در غیر اینصورت تحد پیگرد قانونی ...........متشکرم؟؟

شنبه 14 آبان 1390 - 3:45:31 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
آمار وبلاگ

4117 بازدید

2 بازدید امروز

2 بازدید دیروز

13 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements